فهرست کتاب‌‌ لیست کتاب‌ها
■ پیش گفتار
■ ** كلّياتى در باره ى قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران
■ تعريف قانون اساسى
■ تعريف قانون اساسى از ديدگاه شريعت
■ تعريف قانون اساسى و رابطه ى انسان با خدا
■ شيوه هاى پيدايش قوانين اساسى
■ شيوه هاى تدوين قانون اساسى مردم سالار
■ شيوه هاى تدوين قانون اساسى مردم سالار
■ اركان تدوين قانون اساسى از ديدگاه امام خمينى
■ ويژگى هاى قانون اساسى مورد قبول امام خمينى
■ قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران شكلى يا ماهوى؟
■ اصول برتر قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران
■ ضمانت هاى اجراى قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران
■ ۱ . الهى بودن قوانين و مقررات
■ ۲ . رهبرى
■ ۳ . خبرگان رهبرى
■ ۴ . شوراى نگهبان
■ ۵ . قوّه ى قضاييه
■ ۶ . مجلس شوراى اسلامى
■ ۷ . قوّه ى مجريه
■ نقش رييس جمهورى در راستاى تضمين اجراى قانون اساسى
■ اختيارات رييس جمهورى بر اساس اصل يكصد و سيزده
■ پيشينه ى اصل يكصد و سيزده قانون اساسى
■ جايگاه هيئت نظارت رييس جمهورى
■ ۸ . تفكيك قوا
■ ۹ . رشد آگاهى عمومى
■ ۱۰ . ايمان، عدالت و تقوا
■ تفاوت ضمانت اجرا با نظارت اجرا
■ رابطه ى وظيفه و ضمانت اجرا
■ ضامن اجراى كليت قانون اساسى
■ جايگاه جمهوريت و اسلاميت در نظام ضمانت اجرا
  1. شرایط حاکم اسلامی از منظر فریقین
  2. شاخصه ها و الزامات حوزه برنامه ریز و آینده ساز
  3. حکم تأسی به قیام امام حسین (ع) در فقه شیعه
  4. وظايف مسلمانان در برابر حکومت غير اسلامي
  5. چالش عرفي گرايي با جمهوري اسلامي ايران در ساحت باور
  6. تطبیق نظام حقوقی اسلام با حقوق وضعی معاصر
  7. قانون اساسي و ضمانت هاي اجرايي آن
  8. ماهیت نمایندگی مجلس در حقوق اساسی ایران
  9. مباني كلامي قانونگذاري و آثار فقهی و حقوقی آن در حكومت اسلامي (مبتنی بر آرای برخی از علمای معاصر)
  10. سیاست های کلی نظام؛ راهکار ارتقای نظام قانونگذاری در نظام جمهوری اسلامی ایران
  11. نقش و جایگاه احزاب سیاسی در حکومت اسلامی
  12. نقش مقدمه ی قانون اساسی در تفسیر اصول و شناخت اهداف و رسالت های قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
  13. تحلیل و بررسی قانون اساسی مصر (2013 میلادی)
  14. گزارشی از یک همایش: فقه و قانون گذاری
  15. نوآوری‌های فقهی در عرصه حقوق اساسی در عرصه مشروطه (با تأکید بر اندیشه شیخ فضل الله نوری و میرزای نائینی)
  16. اسلام، کثرت گرایی سیاسی ، حقوق شهروندی و جامعه مدنی
  17. ماهیت نهاد «مظالم»؛ ضرورت و مبانی تشکیل آن در حکومت اسلامی

ضامن اجراى كليت قانون اساسى

سوال : گذشته از ضمانت اجراهاى هر يك از اصول و فصول قانون اساسى، ضامن اجراى كليّت قانون اساسى چيست؟
جواب : ضمانت اجراى قانون اساسى به طور كلّى بستگى به رهبرى و اراده ى ملّت و نهادهاى مربوطه دارد كه توضيح داديم.
در مقدمه ى قانون اساسى تحت عنوان ولايت فقيه عادل، زمينه اى فراهم شده است تا رهبر، ضامن عدم انحراف سازمان هاى مختلف از وظايف اصيل اسلامى شان باشد.[1] اصلاً اين واژه ى ضامن در مورد رهبرى به كار رفته است.
مهم ترين ضمانت اجرا، رهبرى است. براى ضمانت اجرا بودن رهبرى، چهار مؤيّد از قانون اساسى آورديم: 1 . مقدمه ى قانون اساسى كه تحت عنوان ضامن عدم انحراف سازمان هاى مختلف از وظايف اصيل اسلامى خود عنوان شد; 2 . نظارت بر حسن اجراى سياست هاى كلّى نظام كه همان بند دوم اصل يكصد و ده است. مقام معظم رهبرى در حكمى كه به رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام داده اند، اختيارات بند دوم اصل يكصد و ده را به مجمع تشخيص مصلحت تفويض كرده اند.
بنده از آقاى هاشمى رفسنجانى در باره ى اين اصل سؤالى داشتم و ايشان گفتند: ما اين اصل را فعّال نكرده ايم و اگر بخواهيم فعال كنيم، تحت عنوان بند دوم اصل يكصد و ده مى تواند كلّ نظام را تا پايين ترين مرتبه هاى اجرايى و سياسى و قضايى در بربگيرد. ما از مجلس خبرگان خواستيم كه اين بند فعال شود و وظيفه ى نظارتى رهبرى را بر اجراى قوانين در سطح كلان تعميم دهد كه رهبرى بتواند از دريچه ى مجمع تشخيص مصلحت، نظارت هاى كلان داشته باشد; 3 . اين كه بر اساس بند هفتم اصل يكصد و ده وظيفه ى رهبرى حل اختلافات و تنظيم روابط قواى سه گانه است و اين يك وظيفه ى نظارتى است و بر اساس اصل يكصد و بيست و دو، رييس جمهورى در مقابل رهبرى پاسخ گو است; 4 . اين كه از مفهوم اصل يكصد و سيزده برداشت مى كنيم، در درجه ى اوّل ضمانت اجرا، متوجه رهبرى است.
اين كه گفته مى شود رييس جمهورى و قوّه ى مجريه، در مقابل مجلس مسئول است، پس مجلس ضامن اجراى قانون اساسى است، نه رييس جمهور، بايد بگوييم كه مجلس در حيطه ى وظايف خود ضامن اجراى قانون اساسى است كه آن را تحت عنوان نظارت سياسى آورديم; امّا به موجب اصل يكصد و سيزده، اين منافاتى با وظايف و مسئوليت هاى اجرايى رييس جمهورى در اجراى قانون اساسى ندارد و قابل جمع مى باشد.
[1]. مقدمه ى قانون اساسى: «بر اساس ولايت امر امامت مستمر قانون اساسى زمينه ى تحقق رهبرى فقيه جامع الشرايطى را كه از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته مى شود (مَجارى الامُور بِيَدِ العُلماء بِالْلّهِ الامَناء عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِه) آماده مى كند تا ضامن عدم انحراف سازمان هاى مختلف از وظايف اصيل اسلامى خود باشد».